نحوه کسب درآمد در گزینه های باینری در افغانستان

ساخت وبلاگ

با نزدیک شدن به عقب نشینی ایالات متحده از افغانستان ، آمریکایی ها با افزایش این گروه ، خشونت طالبان را افزایش دادند. آیا از بین بردن حضور نظامی ایالات متحده در افغانستان سیاست صحیح بود؟آیا عقب نشینی از یک کشور آسیب پذیر بدون قید و شرط و ترک شهروندان خود در دست شبه نظامیان مطابق با ارزش های آمریکایی است؟آیا تخلیه مطابق با علایق ایالات متحده بود؟

همانطور که دانشمندان در مورد پاسخ این سؤالات بحث می کردند ، کسانی که برای عقب نشینی استدلال می کنند و کسانی که برای نیاز به حفظ حضور نیروها استدلال می کنند ، به طور قطعی مخالف بودند. ممکن است کسی بترسد که مباحث مربوط به سیاست های مشابه در آینده بن بست مشابه را تجربه کند. با این حال ، برخی از زمینه های مهم همگرایی وجود دارد ، و سیاست گذاران باید به دنبال ایجاد بر روی آنها باشند زیرا با موقعیت های مشابه در جای دیگر خاورمیانه روبرو می شوند.

موافقت با مخالفت

استدلال برای نیروهای آمریکایی باقی مانده در افغانستان چیز جدیدی نبود. ایالات متحده در ابتدا با هدف ایمن تر کردن آمریکا و اطمینان از اینكه از آسیای جنوبی نمی تواند برای ترسیم حملات فراملی علیه ایالات متحده و متحدانش استفاده كند ، به افغانستان رفت. در سال 2017 ، ژنرال فرانک مک کنزی ، فرمانده فرماندهی مرکزی ایالات متحده ، در جلسه تأیید خود به مجلس سنا گزارش داد که القاعده "هدف آرزو طولانی مدت را برای حمله به غرب و ایالات متحده به ویژه حفظ می کند. آنچه آنها را از قادر به انجام این کار باز می دارد ، فشار مستقیم است که هر روز توسط نیروهای ضد تروریسم در منطقه ، با کمک سیستم اکو که بخشی از ارتش افغانستان و دولت افغانستان است ، بر روی آنها حفظ می شود. "این وضعیت و آن منافع تغییر نکرده است.

در امتداد آن خطوط ، برخی از محققان استدلال كردند كه ماندن در ایالات متحده در افغانستان امكان پذیر است و عقب نشینی آمریكا تهدید آمریكایی ها و افغان ها را افزایش می دهد. به عنوان مثال ، تیم کین از موسسه هوور یک مورد قدرتمند را مطرح کرد که سال 2021 زمان مناسبی برای ترک افغانستان نبود و مأموریت آمریکایی در آنجا - مانند سایر کشورهای جهان - موفق شد. با کمال تعجب ، سربازان آمریکایی امنیت خود را در آنجا فراهم می کردند در حالی که مردم آمریکا در حال بدست آوردن نیروها از افغانستان و پایان دادن به "جنگ برای همیشه" بودند. برای مقابله با مفهوم "جنگ برای همیشه" ، کین اظهار داشت که هیچ چیز مانند "جنگ های همیشه" وجود ندارد و افغانستان ، دقیقاً مانند سایر کشورهایی که ایالات متحده در آن حضور دارند ، طیف غیرقانونی درگیری جهانی است. کین نوشت ،

جنگ های چریکی ، جنگ های پروکسی ، بن بست و در این حالت وجود دارد: آتش بس که نیاز به اجرای آن دارند. اگر این داستان را خریداری می کنید که افغانستان یک جنگ برای همیشه "بود" ، چرا از فوریه 2020 تلفات آمریکایی رخ نداده است؟[شکل زیر را ببینید]. هرگز یک جنگ آمریکایی وجود نداشته است که تعداد کمی از سربازان اینقدر خوب عمل می کردند. اما بدبینان درگیری افغانستان از انجام یک تحلیل صادقانه هزینه و فایده خودداری می کنند. در عوض ، آنها بر اساس این عقیده غیر منقول که در افغانستان وجود دارد ، به یک "بدون مزایا و هزینه های اغراق آمیز" عقب می روند ،

کین به سایر مفسران برجسته پیوست که استدلال می کردند که بیرون کشیدن از افغانستان منجر به عواقب وخیم خواهد شد. به عنوان مثال ، مادیا افضل و مایکل اوهانلون از موسسه بروکینگز استدلال کردند که ترک افغانستان "بسیار زشت خواهد بود ، از جمله پاکسازی قومی ، کشتار جمعی و تجزیه نهایی کشور."

در طرف مقابل این بحث ، مفسران مشخص شده توسط ایان برمر از گروه اوراسیا ، که استدلال می کردند ترک افغانستان تماس درست است. وی با 73 درصد از رای دهندگان ثبت نام شده که از سربازان خارج شده افغانستان حمایت می کردند ، پیوست. برمر خاطرنشان كرد: "گوش دادن به مردم آمریكا مطمئن ترین راه برای ارائه وعده بایدن در مورد" سیاست خارجی برای طبقه متوسط "بود. در و نه نمی تواند هیچ کاری برای بازگرداندن جان های گمشده و هدر رفتن دلار انجام دهد. "

بیشتر کسانی که در موسسه سیاست خارجی آمریکا هستند و این پرونده را برای عقب نشینی مطرح کردند ، هزینه ای را که عملیات آمریکایی تحمیل شده به منابع نظامی ، مالی و دیپلماتیک ایالات متحده است ، ذکر کردند.

علیرغم استدلال های گاه گرم در مورد اینکه آیا ماندن در افغانستان ارزشمند بوده است ، می توان همپوشانی بین طرفداران هر دو طرف این بحث را پیدا کرد. حداقل در میان آنچه ممکن است به عنوان تأسیس سیاست خارجی آمریکا خوانده شود ، حتی کسانی که از عقب نشینی حمایت می کردند ، استدلال نکردند که عملیات آمریکایی در افغانستان در طی 20 سال گذشته هیچ تأثیر مثبتی ندارد.

چاک هاگل ، وزیر دفاع پیشین اظهار داشت که رئیس جمهور بایدن تصمیم درستی برای عقب نشینی گرفت و در حالی که خاطرنشان کرد که از نظر حقوق و آموزش و پرورش برای زنان و کودکان افغانستان دستاوردهایی حاصل شده است: "ما خوب انجام دادیم اما بعد از اشتباه نیز اشتباه کردیممسیر."به همین ترتیب ، حداقل برخی از اختلاف نظر در مورد اینکه آیا حضور نیروهای آمریکایی خوب عمل می کند و بیشتر در مورد اینکه آیا ارزش این هزینه را دارد ، کمتر بود. با این حال ، مباحث عمومی در مورد ترک افغانستان به ندرت با هزینه ای که مردم آمریکا مایل به پرداخت آن هستند و اینکه آیا راهی برای اندازه مناسب این مأموریت وجود دارد ، کشتی می گرفتند تا هزینه ها از ارزش آن تجاوز نکنند. در عوض ، بحث به سادگی بیش از ماندن یا ترک بود. به همین ترتیب ، دولت ایالات متحده حمایت عمومی را برای ماندن در افغانستان از دست داد.

علاوه بر این ، طرفداران هر دو طرف بحث موافقت کردند که دولت بایدن هنگام اعلام جدول زمانی جدید برداشت ، خطای تاکتیکی بزرگی ایجاد کرده است. واندا فلباب-براون از موسسه بروکینگز استدلال کرد که ترک ایالات متحده مناسب است ، اما خروج باید به گونه ای متفاوت اداره می شد:

اگرچه در تصمیم استراتژیک اساسی خود صحیح است ، اما دولت بایدن با این وجود یک خطای مهم تاکتیکی ایجاد کرده است: در اعلام جدول زمانی برداشت جدید فقط چند روز قبل از کنفرانس برنامه ریزی شده استانبول در مورد افغانستان ، این دیپلماسی صلح را زیر پا می گذارد. این کنفرانس - که به دنبال توافق صلح موقت بین دولت اشرف غنی و طالبان ، علیه ترجیحات دو طرف بود - یک بخش عمده دیپلماتیک بوده است. با مدیریت متفاوت ، این کنفرانس می توانست یک روند مذاکره جدید را ایجاد کند و مذاکرات صلح Moribund Doha را بین دولت افغانستان و طالبان تکمیل کند. این خطای تاکتیکی ایالات متحده برای تلاش های دیپلماتیک آینده آمریکا و بین المللی در افغانستان پرهزینه است.

میر سادات از شورای اقیانوس اطلس استدلال کرد ،

دولت آمریكا با كاهش هر دو جدول زمانی تلاش برای تخلیه و عدم گسترش محیط فرودگاه برای محافظت بیشتر در برابر حملات و اجازه دسترسی بیشتر به فرودگاه ، اشتباهات فاجعه آمیز ایجاد كرد. جمع این محاسبه اشتباه ، و بسیاری دیگر ، منجر به کشته شدن اعضای سرویس ایالات متحده ، ایجاد پاسگاه های مؤثر طالبان ، عدم توانایی در بازیابی افراد ایالات متحده در سراسر کابل و بقیه افغانستان و یک فاجعه بشردوستانه در دروازه های حمید کرزی شد. فرودگاه بین المللی در کابل.

کارشناسان هر دو طرف بحث و گفتگو موافق بودند که یک استراتژی خروج متفاوت ممکن است نتیجه ای حاصل کند که برخی از خوبی ها را که نیروهای آمریکایی در طی 20 سال گذشته به دست آوردند ، حفظ کرده است.

راه حل های متمرکز بر آینده

نگاهی ظریف تر به مباحثات نشان دهنده همگرایی نوپا در عقاید مختلف است. از آنجا که سیاستگذاران آمریکایی به کشورهای دیگر نگاه می کنند که ایالات متحده سالها و بعضی اوقات ده ها سال سرمایه گذاری کرده است تا صلح را حفظ کند ، سیاست گذاران نباید گزینه های خود را به عنوان یک باینری بین رفتن یا ماندن مشاهده کنند. در عوض ، آنها باید برای حفظ منافع و ارزش های ایالات متحده تلاش کنند تا در زمینه های همگرایی در سیاست آمریکا سیاست هایی ایجاد کنند. مباحث مربوط به عقب نشینی افغانستان می تواند به شناسایی مواردی که توافق گسترده در آن وجود دارد ، کمک کند.

سیاست گذاران و تحلیلگران باید قبل از عقب نشینی به "بدون مزایا و هزینه های اغراق آمیز" و پس از آن سربازان ، به طور جدی در مورد ایجاد یک متریک پایدار برای استفاده فکر کنند. در برخی از سطح ، عناصر دولت بایدن قبلاً این استدلال را درک می کنند. در هدایت موقت امنیت ملی ، بایدن اظهار داشت که در خاورمیانه ، "ما حضور نظامی خود را به سمت سطح مورد نیاز برای اختلال در شبکه های تروریستی بین المللی ، جلوگیری از پرخاشگری ایران و محافظت از سایر منافع حیاتی ایالات متحده خواهیم داشت."با این حال ، هنوز مشخص نیست که متریک دولت بایدن برای متعادل کردن هزینه ها و مزایای ماندن در افغانستان چیست. بنابراین ، به نظر نمی رسد که دولت بتواند از راهنمایی های خود پیروی کند. هنگامی که نوبت به ایجاد یک معیار در ارزیابی حضور سربازان در یک کشور در یک کشور می رسد ، ایالات متحده باید تعیین کند که حضور آن زندگی شهروندان آن کشور را تا چه اندازه بهبود می بخشد و در نهایت از امنیت شهروندان آمریکایی محافظت می کند.

سیاستگذاران همچنین باید تعیین کنند که حضور آمریکایی به مرور زمان پایدار است. به عنوان مثال ، با نگاهی به سوریه ، در طول ارتفاع عملیات جنگی فقط چند هزار سرباز در زمین وجود داشتند که ده ها هزار سرباز پشتیبانی مستقیم و غیرمستقیم را ارائه می دادند ، در حالی که از نظر جسمی در آنجا نبودند. در حالی که مطمئناً عواملی وجود داشتند که احساس می کردند نیروهای آمریکایی باید از سوریه خارج شوند ، دولت های پی در پی توانسته اند این مأموریت را حفظ کنند زیرا ارتش آمریكا قادر به تعادل ادراک هزینه در مقابل ارزش به طور مؤثر بود. با استفاده از این رویکرد ممکن است برای عموم آمریکا جذاب باشد.

چنین رویکردی نیاز به استراتژی های بهتر ارتباطات و روابط عمومی دارد. همانطور که افضل و اوهانلون استدلال کردند ، ارتباطات واضح تر با عموم ایالات متحده بسیار مهم است. اگر عموم مردم بیشتر از چگونگی محدودیت حضور ایالات متحده در کشتار جمعی و پاکسازی قومی آگاه باشند ، ممکن است یک افکار عمومی تغییر کند ، که در نهایت فشار بر دولت های ریاست جمهوری برای عقب نشینی سربازان را تسکین می دهد.

اگر یک تجزیه و تحلیل هزینه و فایده تعیین کند که نیازی به عملیات جنگی نیست ، ایالات متحده می تواند نقش حضور سربازان در کشور را تغییر دهد. عراق نمونه خوبی از این تغییر در ساختار نیرو را ارائه می دهد. ایالات متحده موافقت كرد كه درگیر عملیات جنگی نباشد ، در حالی كه هنوز هم برای حفظ صلح و جلوگیری از سقوط كشور در دست گروه های تروریستی ، حضور نظامی در كشور را ترک می كند. اگر این کار در افغانستان انجام می شد ، ایالات متحده می توانست روابط بین سیاست آمریکا و واقعیت های آنچه را که در زمین اتفاق می افتد بهتر مدیریت کند.

از همه مهمتر ، ایالات متحده هنگام عقب نشینی سربازان از کشورها در آینده باید یک استراتژی خروج به خوبی آماده داشته باشد. همراه با آنچه کین و دیگران در بالا بحث کردند ، اگر یک مأموریت موفق باشد ، پس از آن که سربازان عقب نشینی می کنند ممکن است کشور را از آنچه در نظر گرفته شده بود ، بدتر کنند.

نتیجه گیری افکار

آمریکا به عنوان پاسخی به حملات یازده سپتامبر به افغانستان رفت و با برداشتن طالبان از قدرت ، القاعده را از بین برد. در پاسخ ، طالبان به مدت دو دهه شورش علیه ایالات متحده را انجام دادند. چندین دولت ریاست جمهوری فهمیدند که کلید مبارزه با شورشی برنده شدن بر مردم افغان و حمایت از دولت آنها بود. در ابتدا ، ایالات متحده برنامه های استراتژیک طولانی مدت در مورد چگونگی ارائه امنیت جسمی و اقتصادی به افغانستان داشت که آینده بهتری را برای شهروندان فراهم می کند ، ملزومات زندگی جامعه آنها و برنامه های مشخص برای کاهش فساد دولت است. با این حال ، ایالات متحده نتوانست یک استراتژی طولانی مدت و پایدار برای حضور نیروهای خود داشته باشد. این امر کاملاً امکان پذیر بود که ارتش آمریکا ضمن محافظت از منافع خود و محافظت از آزادی ها و ایمنی شهروندان افغان ، در افغانستان بماند.

ماندن یا عدم ماندن ، موضوع بحث برای دانشمندان در چند دهه آینده خواهد بود و از آنجا که ما از آن عقاید مختلف استقبال می کنیم و هضم می کنیم ، باید همگرایی بین آنها پیدا کنیم و آنها را در یک سیاست خارجی پایدار ایالات متحده بگنجانیم.

نظرات بیان شده در این مقاله به تنهایی نویسنده است و لزوماً نشان دهنده موضع موسسه تحقیقات سیاست خارجی ، یک سازمان غیر حزبی است که به دنبال انتشار مقالات خوب و سیاست گذاری شده در مورد سیاست خارجی آمریکا و امنیت ملی استاولویت های.

تامارا میلیچ

Tamara Milić یک کارآموز تحقیقاتی در برنامه امنیت ملی در موسسه تحقیقات سیاست خارجی است. تامارا در حال حاضر کارشناسی ارشد خود را در مدرک سیاست های عمومی در دانشگاه شیکاگو دنبال می کند و لیسانس هنر را از دانشگاه ایندیانا بلومینگتون در اختیار دارد.

فارکس وکسب درامد...
ما را در سایت فارکس وکسب درامد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهدی اسدی بازدید : 31 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1402 ساعت: 12:44